محل تبلیغات شما

یادداشت های طلبگی



تزکیه، تهذیب نفس و کمال انسانبه قرب به خداوند -تبارک و تعالی- است. مراد از قرب، قرب معنوی و وجودی است در مقابل قربمادی. قرب مادی شامل قرب زمانی و قرب مکانی است. وقتی گفته می شود دو نفر دارایقرب معنوی و وجودی هستند که کمالات و صفات اخلاقی و رفتاری آنها به یکدیگر شبیهباشد.

قرب به خداوند -تبارک و تعالی- نیز بهمعنای شبیه تر بودن کمالی و صفاتی به ذات باری تعالی است. خداوندی که کمال مطلق،هیچ نقص و عیبی در او راه ندارد، بلکه هر چه خوبی و کمال است، از او و برای اوست.انسان نیز هر چه کاملتر، هر چه دارای صفات کمالی بیشتر و معایب کمتر، به خداوندنزدیکتر خواهد بود. به همین دلیل وجودات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- نزدیکترین افراد به ذات باری تعالی هستند و ما برای قرببیشتر به خداوند -تبارک و تعالی- باید خود را متصف به کمالات اخلاقی و رفتاری کنیم و ازرذائل اخلاقی و رفتاری به دور باشیم. علم، حکمت، حلم، صبر، گذشت و . را در خودتقویت کنیم و از گناه، خشم بی جا، عجب، حسد، غرور و . فرار کنیم.

وجود مقدس امام صادق -علیهالصلاه و السلام- از عزیزترین مخلوق هستی حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین -صلی اللهعلیه و آله و سلم- از خداوند -عز و جل- نقل کرده است که :

 مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَیَ‏ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍأَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّبِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِییَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُبِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْسَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ. (ترجمه : بنده ای به چیزی به من تقرب نجست که برای من ازآنچه بر او واجب کردم، محبوبتر باشد و او با مستحبی ها به من تقرب می جوید تا اورا دوست بدارم، پس اگر او را دوست بدارم، گوش او خواهم بود که با آن می شنود و چشماو خواهم بود که با آن می بیند و زبان او خواهم بود که با آن سخن می گوید و دست اوخواهم بود که با آن غلبه می کند. اگر من را بخواند، اجابت می کنم و اگر درخواستیاز من داشته باشد، به او عطا خواهم کرد. / اصول کافی / ج2 / ص352 / ح7).

خداوند -تبارک و تعالی- راه قربکمالی و وجودی به ذات اقدس خود را در التزام به احکام شریعت بیان می کند که اینارزش و فلسفه احکام شریعت را افاده می کند و تأثیر عمیق این التزام به آنها برایرشد کمالی و صفاتی انسان را به خوبی نشان می دهد.


زمانى كه ولیدبن عبدالملك خلیفهشد، چون خیلى اهل جمع كردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم كوچه و بازار وقتى به همدیگر می رسیدند،مكالماتشان از این قبیل بود:آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟آقا! فلان نگین را فلان كس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همه اش راجع به خرید وفروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال اینها حرف می زدند!

بعداز ولید، سلیمان بن عبدالملك خلیفه شد. او اهل ساختمان سازى بود. و به كاخ سازى و ساختمان سازى خیلى عشق میورزید. مورخ می گوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد می آمدند، یكى می گفت: آقا!شما كار ساختمانىِ منزلتان را تمام كردید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما فلان خانه یازمین را خریدید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه كردید؟ حرفهایشان همهاز این قبیل بود!

 بعداز این دو نفر، عمربن عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود.  مورخ می گوید مردمِ كوچه و بازار وقتى به هممی رسیدند، یكى می گفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى میگفت: آن دو ركعت نماز را خواندید؟! 

 

بخشی ازبیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسؤولان نظام  84/6/8


مراحل و عوالم نفس‏
آنها عبارتند از: 1- طبع 2- نفس 3- قلب 4- روح 5- سرّ 6- خفىّ 7- اخفى.
(1) طبع: عبارت است از قواى طبیعى كه مرحله نازله حقیقت انسانى است یعنى قواى نباتى و آثار و افعال آن، چون اكل و شرب و امثال آنها كه خلاصه در این مرتبه طبیعت، بدن در مقام حیات نباتى است.
(2) نفس: بالاتر از مرتبه طبع است كه عبارت است از قواى حیوانى و إدراكات حس و خیال و وهم، خلاصه مقام و مرتبه حیات حیوانى.
(3) قلب: كه توجه به عالم غیب است و لیكن آمیخته است با نظر به عالم شهادت و این مقام به مراتب از مقام نفس عالى‏تر و برتر است.
(4) روح: كه آن مرتبه و مقام نفس ناطقه است كه از چنگ قواى بدن و آثار طبع و نفس به كلّى مستخلص شده و به ون عالم قدس پیوسته است.
(5) سرّ: در این مقام است كه عارف به معرفت حق و جمال الهى آشنا و بینا مى‏شود و سرّ الهى را در همه موجودات مشاهده مى‏كند و به زبان ذات مى‏گوید: ما رأیت شیئا الّا و رأیت اللّه فیه» و به قول عارف عریان:
به صحرا بنگرم صحرا تُ وینم‏
به دریا بنگرم دریا تُ وینم‏
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت‏
نشان از قامت رعنا تُ وینم‏
كه در این مقام سرّ، این و آن، دریا و صحرا هنوز مشاهدند و گفتار حلاج از شعر فوق‏ مربوط به این مقام است.
(6) خفیّ: كه در این مرتبه تنها خدا را مشاهده مى‏كند نه چون مقام سرّ كه خدا را در دریا و صحرا مشاهده مى‏كرد.
(7) اخفى: كه در این مقام فناى در حق است. منتها التفات به فنا هم در این مقام نیست چنانكه در مقام خفى بود. عارف رومى در این دو مقام خفى و اخفى بسیار بلند فرمود كه:
در خدا گم شو كمال این است و بس‏
(یعنی مقام خفی و فناء فی اللّه)
گم شدن گم كن وصال این است و بس‏
(یعنی فناء از فنا) در مصراع اول كه مقام خفى است اگر چه در مرتبه فناست ولى هنوز عارف به وصال نرسید اگر چه كمالى تحصیل كرد و وصال در مقام اخفى است و هر یك از این مراتب سبعه به ترتیب از مرتبه دانى به مقام عالى مى‏رسد و از شهر كوچكى به شهر بزرگى، تا در مقام اخفى به كشور پهناور هستى مطلق قدم مى‏گذارد.
علامه حسن زاده آملی / ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم / ص55

  • بینش ها، گرایش ها و رفتارها :

شخصیت افراد با سهفاکتور بینش ها (علم و آگاهی)، گرایش ها (حبّ و بغض) و رفتارهای او شناخته می شود.

اگر شخصیت خودمان رابخواهیم بشناسیم، تغییر بدهیم و اصلاح کنیم، باید این سه فاکتور را مدنظر قراربدهیم و توجه داشته باشیم که این فاکتورها هر کدام بر دیگری اثرگذار است، بینش برگرایش و رفتار اثرگذار است، همانطور که آن دو بر بینش اثر می گذارند. گرایش و رفتارنیز بر یکدیگر اثر دارند.

  • مثال های تاثیر بینش بر گرایش :

علم به مقام اهل بیت-علیهم الصلاه و السلام- سبب علاقه و گرایش به ایشان ع می شود و هر چه این معرفتبیشتر باشد، حبّ و عشق بیشتر خواهد خواهد بود.

علم به حقانیت و صفاتالهی یا نعمت های الهی سبب تقویت محبت خداوند - تبارک و تعالی - در دل انسان میشود. کمی عشق به خدا به خاطر کم اطلاعی از این ذات مقدس است.

علم به ارزش عبادت واین که عبادت سبب خوشبختی انسان می شود، سبب علاقه به عبادت می شود. احساس خستگیاز عبادت به علت باور نکردن ارزش آن است.

  • مثال های تاثیر بینش بر رفتار :

علم به این که نمازجماعت در مسجد یا نماز شب چه برکاتی دارد، سبب تلاش جهت اقامه نماز جماعت و نمازشب می شود.

علم به آخرت و ثواب وعقاب اعمال، در رفتار ما بسیار نقش دارد.

  • نقش بینش بر شخصیت و اثرگذاری آن بر گرایش و رفتار علت توجه زیاد دین مبین اسلام به علم و علم آموزی است، علم هایی که -مانند علم عقائد و احکام- نقش مستقیم در خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی انسان دارد.

نتیجه : اهمیت بینش وعلم آموزی در اسلام. (پیامبر اکرم -ص- : طلب العلم فریضة علی کل مسلم / طلب علم برهر مسلمانی واجب است).

  • مثالهای تاثیر گرایش بر بینش :

مخالفین مذهب حق تشیعبه علت حبّ و تعصب به فرقه یا دین خود، براهین اقامه شده در اثبات حقانیت تشیع رانمی پذیرد و استدلالهای ضعیف هم مسلکهای خود را قبول می کند. همچنین تعصب های بیجا به قوم، قبیله، شهر و . تاثیر مستقیم بر بینش انسان دارد. از حضرت رسول -ص-نقل شده است : حبک للشیء یعمی و یصم» (علاقه تو به چیزی موجب کوری و کری تو میشود. الفقیه،ج4،ص380).

  • مثالهای تاثیر گرایش بر رفتار :

علاقه به دیدن فیلمیا دیدن فوتبال موجب گذران وقت در مقابل تلویزیون می شود، حتی اگر از نظر منطقیتوجیه معقول پسندی برای این رفتار نداشته باشد.

میل به جلب رضایتالهی سبب روزه گرفتن می شود.

علاقه به اهل بیت-علیهم الصلاه و السلام- سبب شرکت در مجالس مدح و مرثیه و روضه می شود.

بسیاری از افعالی کهانجام می دهیم بر اساس گرایش های غلط است. علاقه های ناصحیح سبب آن رفتارها میشود.

  • توجه ویژه دین مبین اسلام به حبّ و بغض و تکیه بر مبارزه با هوای نفس به دلیل تاثیر شگرف آن در شخصیت انسانی و اثرگذاری بسیار آن بر بینش و رفتار است، تا جایی که از امام صادق -علیه الصلاه و السلام- نقل شده است هل الایمان الا الحبّ و البغض». (آیا ایمان چیزی غیر از حب و بغض است. الکافی، ج2، ص125).

ارزش و جایگاه والایمحبت اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- نیز در همین راستا قابل تفسیر و تبئین است.

  • مثالهای تاثیر رفتار بر بینش :

عبادت سبب قوی شدناعتقاد و ایمان انسان می شود. عرفاء می گویند برای رسیدن به درجات بالای علمی بهخداوند - تبارک و تعالی - مبارزه با هوای نفس و ریاضت لازم است که البته همانانجام واجبات و ترک محرمات و سپس انجام مستحبات و ترک مکروهات است. تا انسان اینریاضتهای رفتاری را تحمل نکند، مراتب بالای معرفت به خداوند -تبارک و تعالی- و علمبه لذت عبودیت برای او حاصل نخواهد شد.

از سوی دیگر گاهیگناه بسیار، منجر به انحراف فکری و الحاد می شود.

  • مثالهای تاثیر رفتار بر گرایش :

عبادت با خشوع وخضوع، محبت خداوند را در دل انسان افزایش می دهد. گناه کردن، میل به دنیا ودنیاطلبی را افزایش می دهد.

  • تاکید اسلام بر عمل صالح در کنار اسلام بر اساس تاثیر رفتار بر شخصیت انسانها و نقش آن در خوشبختی دنیوی و اخروی انسانهاست و کسانی که دین قلبی منهای اعمال و مناسک را ترویج می کنند، جز سقوط و انحراف مقصدی نخواهند داشت.
  • سخن پایانی :

برای اصلاح شخصیت خودبه برنامه ای برای بینش ها، گرایش ها و رفتارهای خود نیازمندیم. برنامه ای کهعلمهای با ارزش را برای ما تحصیل می کند، گرایش های ما را اصلاح می کند و موجب رشداعمال صالح می شود. برنامه ای که انس گرفتن با معارف قرآن، مناجات با خداوند، گوشدادن به موعظه سخنرانان مذهبی، مطالعه خاطرات علماء و شهدا، توجه به نوافل ومستحبات و . می تواند در راس آن قرار گیرد. 


 سورة مبارکة فتح / آیة شریفة 4 :
 هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّكینَةَ فی‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلیماً حَكیما».
 #سکینه : آرامش و طمأنینه و استقرار نفس بدون اضطراب و ترس و وحشت -چه در مسائل عقیدتی و چه در مسائل عملی و ثبات قدم خارجی. / هضم سنگین ترین مشکلات با آن به سادگی ممکن است.
 به عنوان مثال در جنگ احد، #خبر_شهادت_پیامبر_اکرم ص سبب تزل خیلی ها شد. (سورة مبارکة آل‏عمران / آیة شریفة 144 : وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُم‏»).
در ابتلائات بسیار سنگین حادثه #عاشورا، حضرت اباعبدالله -علیه الصلاه و السلام- هرگز دچار وحشت و ترس نشدند و تاثر از شهادت عزیزان سبب از دست رفتن وقار و استقرار نفس ایشان نشده بود.
نقل شده است که وقتی خبر شهادت سید مصطفی خمینی یا شهید بهشتی و یارانشان را در آن شرایط سخت اوائل انقلاب یا خبر سقوط خرمشهر را به #امام_خمینی -ره- دادند، ایشان این سکینه و آرامش در چهره شان نمایان بود.
اگر بر اثر مشکلات زندگی فردی یا اجتماعی -مانند از دست دادن عزیزان، زله، جنگ و .- آرامش و اطمینان در نفس ما وجود نداشته باشد، سکینه» تحصیل نشده است.
 فی قلوب المومنین»، یعنی ایمان منشأ می شود که خداوند سکینه را به انسان بدهد. کسی که ایمان دارد که هر چه هست به اختیار و قدرت اوست و همة اتفاقات امتحانات الهی است، آرامش و طمانینه خود را از دست نخواهد داد.
البته همانطور که ایمان» مراتب دارد، سکینه» نیز مراتب خواهد داشت. هر چه ایمان قویتر باشد، سکینه بیشتر خواهد بود.
 لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»، این سکینه و آرامش -که در #ابتلائات و #مشکلات به انسان اعطاء می شود- بر ایمان انسان می افزاید. و این سرّ ارتقاء درجه مومنین با بلاهای دنیوی است.
لله جنود السماوات و الارض»، احتمالا اشاره به علت به آرامش رسیدن مومنین دارد. مومنینی که ایمان دارند #همه_قدرتهای آسمانها و زمین در اختیار اوست و لاموثر فی الوجود الا الله» و هیچ چیزی جز به اذن و اراده الهی جا به جا نمی شود، در آرامش کامل قرار دارند. همه اسباب و علل دست اوست و اوست که
 علیکم حکیم» است. از آنچه برای شما و دیگران اتفاق می افتد #با_خبر است و همه چیز بر اساس #حکمت اوست. چیزی از دست قدرت او خارج نشده، بلکه بر اساس علم و حکمت خدایی رخ داده است.
 همة قدرتهای آسمانی و زمینی در اختیار خدایی است که علیم و حکیم است، هر چه ایمان به این مطلب بیشتر باشد، سکینه بیشتر خواهد بود. 

علامه حسن زاده آملی، نهج الولایه، ص109 : 

در خطبه قاصعه كهخطبه پنجاه و هشتم نهج البلاغه است امیرالمؤمنین علیه السلام از خود خبر مى دهد كه :  أرى نورالوحى والرسالة و اشم ریح النبوة»,  و نیز در همان خطبه آمده است  كه حضرت نبى صلى الله علیه و آله و سلم به وصى علیه السلام فرمود :  انك تسمع ما اسمع و ترى ما أرى الا انك لست  بنبى» .  على علیه السلام را فضل نبوت نیست  ولى به نور ولایت  مى شود آنچه را رسول صلى الله علیه و آله و سلمشنیده است  و مى بیند آنچه را كه رسول مىبیند .

مسعودى در مروجالذهب  از سبط اكبر رسول الله صلى اللهعلیه و آله و سلم امام حسن مجتبى علیه السلام نقل كرده است  كه آن جناب پس از شهادت وصى علیه السلام در وصف آن حضرت  و رحلت  او فرمود : والله لقد قبض فیكم اللیلة رجل ما سبقه الاولون الا بفضل النبوة و لا یدركهالاخرون , الخ این كلام امام مجتبى علیه السلام است  كه احدى از پیشینیان یعنى انبیاء و اوصیاء واولیاء بر او سبقت  نگرفته اند مگر به فضلنبوت  . . 

بلكه مرحوم بحرانى درتفسیر برهان ضمن آیه كریمه  و لما جاء موسىلمیقاتنا و كلمه ربه» از صادق آلمحمد علیه السلام نقل كرده است كه :  و أدنىمعرفة الامام انه عدل النبى الادرجة النبوة و وارثه و ان طاعته طاعة الله و طاعةرسوله» پس این كلام كامل دوحه شجرهخاتم صلى الله علیه و آله و سلم مفتاحى براى فتح ابواب  حجت  وامامت  كافى و بحار و عوالم و غیرها باشدكه ولى را فضل نبوت  نباشد ولى به حسبولایتش اعلم و افضل از نبى باشد .


مناجات راجین :
چگونه تو را فراموش کنم، در حالی که تو همواره به یاد من هستی؟ (کیف انساک و لم تزل ذاکری)
مناجات مفتقرین :
خدایا! ما را از کسانی قرار ده که درختان شوق به تو در باغهای سینه هایشان رسوخ کرده است. (الهی فاجعلنا من الذین ترسّخت اشجار الشوق الیک فی حدائق صدورهم).
مناجات ذاکرین :
نفس ها جز هنگام دیدن تو آرام نمی شوند. (لاتسکن النفوس الا عند رویاک) 
مناجات ذاکرین :
طلب بخشش دارم از هر لذتی به غیر ذکر تو و از هر راحتی به غیر انس با تو و از شادی به غیر قرب به تو از هر کاری به غیر طاعت تو. (استغفرک من کل لذه بغیر ذکرک و من کل راحه بغیر انسک و من کل سرور بغیر قربک و من کل شغل بغیر طاعتک).
مناجات معتصمین :
کسی که به ریسمان تو چنگ انداخته است، حقش نیست که خوار شود و کسی که به عزت تو پناه برده است، سزاوار نیست که تسلیم [بلا] شود یا مورد بی توجهی قرار گیرد. (و ما حق من اعتصم بحبلک ان یخذل و لایلیق بمن استجار بعزک ان سلم او یهمل).

مناجات راجین :
چگونه تو را فراموش کنم، در حالی که تو همواره به یاد من هستی؟ (کیف انساک و لم تزل ذاکری)
مناجات مفتقرین :
خدایا! ما را از کسانی قرار ده که درختان شوق به تو در باغهای سینه هایشان رسوخ کرده است. (الهی فاجعلنا من الذین ترسّخت اشجار الشوق الیک فی حدائق صدورهم).
مناجات ذاکرین :
نفس ها جز هنگام دیدن تو آرام نمی شوند. (لاتسکن النفوس الا عند رویاک) 
مناجات ذاکرین :
طلب بخشش دارم از هر لذتی به غیر ذکر تو و از هر راحتی به غیر انس با تو و از شادی به غیر قرب به تو از هر کاری به غیر طاعت تو. (استغفرک من کل لذه بغیر ذکرک و من کل راحه بغیر انسک و من کل سرور بغیر قربک و من کل شغل بغیر طاعتک).
مناجات معتصمین :
کسی که به ریسمان تو چنگ انداخته است، حقش نیست که خوار شود و کسی که به عزت تو پناه برده است، سزاوار نیست که تسلیم [بلا] شود یا مورد بی توجهی قرار گیرد. (و ما حق من اعتصم بحبلک ان یخذل و لایلیق بمن استجار بعزک ان سلم او یهمل).

دانلود متن و صوت جلسات روش شناسی اجتهاد که سال 1398 برای طلابی که می خواهند درس خارج را شروع کنند، تهیه شده است. 









تاکید بر حضور قلب در نماز حاکی از تاثیر معنویت عمیق آن بر روح انسان الهی است.
برای رسیدن به این حضور قلب، باید قبل از #نماز تمهیداتی اندیشیده شود، مانند :
1. درک عمیق حضور ذات اقدس الهی در هر زمان و مکان
2. درک عمیق جلال و جبروت الهی و عظمت و شوکت سبوحی و قدوسی اش.‌
3. ایمان کامل به ذلت و زبونی خودمان در پیشگاه خداوند _جل جلاله_ و مبارزه با تکبر و انانیت
4. معرفت به ارزش بسیار نماز و نقش آن در سعادت انسان
5. فهم معارف والای اذکار و افعال نماز

هر عملی روحی و جسدی دارد.
روح آن علم، نیت و عزمی است که منتهی به جسد عمل (ظاهر محسوس آن) می شود.
پس انسان هنگامی که عملی اختیاری از او سر می زند، روح و جسد عمل در نفس انسان حاصل می شود و با آن متحد می شود.
اینگونه عمل در نفس اثر گذاشته و آن را شکل می دهد.
[اصلاح نفس با اصلاح عمل حاصل می شود و هر عملی بر نفس اثرگذار است].
تکمله نهایه الحکمه، علی امینی نژاد، صفحه ۱06

کسانی پای رکاب امام حسین ع ماندند که تهدیدها [تهدید به تحریم و جنگ] در دل آنها ترس ایجاد نکرد، پول و قدرت برایشان ارزشی نداشت و تصمیم ولی خدا برای ایشان فصل الخطاب بود؛ یعنی شجاع، زاهد و ولایتمدار بودند. 

عاشورا و محرم فقطعزاداری نیست یک مکتب و یک فکر و یک عقیده است که در مذهب ماست. فرهنگ غرب پولدارد و لذت دارد و رسانه در اختیار دارد و . اما عاشورا ندارد. تفکر عاشوراییندارد. دلیل بقاء ما در مقابل هجمه غرب این تفکر عاشورایی است و این تفکر اگر بهدنیا صادر شود، نه تنها بیداری اسلامی تغییر در خاورمیانه بلکه تمام دنیا را تکانخواهد داد. محرم را منحصر در عزاداری نیست و نباید منحصر در عزاداری دانسته شودبلکه باید مکتب و پیام عاشورا را درک کرد و زنده نگه داشت. 


چرا این سوره را "امّ الکتاب" (اصل و ریشه قرآن) خوانده اند؟

1/ مطالب این سوره مبارکه فهرستی از معارف و حقایق قرآن و معارف دین است؛ از انواع توحید -توحید ذات و صفات و افعال و عبودیت- (مبدأ شناسی) و معاد (آخرت شناسی) تا هدایت بشریت که هم به نبوت و امامت (راه و راهنماشناسی و مربوط به دنیا) مربوط می شود و هم احکام و اخلاق -که با لسان دعا ایراد شده است-.

2/ از جهت دیگر می توان معارف این سوره مبارکه را به سه بخشِ رابطه خدا با انسان، رابطه انسان با خدا (ایاک نعبد و ایاک نستعین) و رابطه انسانها با یکدیگر (اتصال به نعمت داده شدگان و دوری از مغضوبین و ضالّین) تقسیم کرد. معرفت نسبت به رابطه اول و اصلاح رابطه دوم و سوم راه هدایت و سیروسلوک است.

3/ ملاصدرا این سوره را مشتمل بر هفت درِ بهشت می داند (تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۸) :
1. ذكر با تلاوت آیه (بسم الله الرحمن الرحیم ).
2. شكر با آیه كریمه (الحمد لله رب العالمین ).
3. رجاء با قرائت آیه (الرحمن الرحیم ).
4. خوف با ذكر آیه (مالك یوم الدین )
5. اخلاص با گفتن (ایاك نعبد و ایاك نستعین )
6. دعا و تضرع با تلاوت آیه (اهدنا الصراط المستقیم ).
7. اقتدا به ارواح پاك با قرائت آیه (صراط الذین أنعمت علیهم). 

قَالَ الصَّادِقُ ع وَ لَرُبَّمَا تُرِكَ فِی افْتِتَاحِ أَمْرِ بَعْضِ شِیعَتِنَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» فَیَمْتَحِنُهُ اللَّهُ بِمَكْرُوهٍ، لِیُنَبِّهَهُ عَلَى شُكْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ، وَ یَمْحُوَ عَنْهُ وَصْمَةَ تَقْصِیرِهِ- عِنْدَ تَرْكِهِ قَوْلَ: بِسْمِ اللَّهِ.

از امام صادق -علیه الصلاه و السلام- نقل شده است : بسیار می شود که بعضی از شیعیان ما بسم اللّه» را در آغاز کارشان ترک می گویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه می سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه اعمالشان شسته شود». 
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع، ص22

هدف از ابتدا با نام خدا» چیست؟
ابتدا به نام ذات باری تعالی این تذکّر را هم به همراه دارد که با توجّه و ذکر الهی کار را انجام دهیم و هدف از کار را جلب #رضایت_او قرار دهیم که هیچ چیز جز رضایت او اهمیت ندارد.

 اگر کار بدون ذکر شریف بسم الله» شروع شود، یعنی نام و یاد خداوند -تبارک و تعالی- فراموش شده و کار در نهایت #خلوص محقق نخواهد شد و به فایده نهایی و کامل خود که پاداش معنوی تام است منجر نمی شود. شاید به این دلیل فرموده اند كُلُ‏ أَمْرٍ ذِی‏ بَالٍ‏ لَمْ یُذْكَرْ بِسْمِ اللَّهِ» فِیهِ فَهُوَ أَبْتَر» . (هر کار دارای اهمیتی که با بسم الله» شروع نشود، ناقص و ناتمام است).

اما جای این سوال باقی است که چرا به جای بسم الله الرحمن الرحیم» گفته نشود بذکر الله الرحمن الرحیم». آنچه از فوائد ذکر بسم الله» گفته شد به نظر می رسد برای این ذکر نیز وجود دارد، اما این ذکر برای شروع کارها توصیه نشده است.

ظاهرا خصوصیتی برای اسم الله» است که سوره های مبارکه قرآن و کارهای مهم باید با بسم الله» شروع شود.

اقسام اسم عینی
با دقّت در نصوص دینی، کشف می شود که دو نوع اسمِ تکوینی و عینی برای ذات باری تعالی وجود دارد :
اوصاف ذات باری تعالی (اسم ذاتی) :
اسامی که در اصطلاح رایج ما اوصاف تکوینی و خارجی باری تعالی هستند، مثل قادر، علیم و حیّ (ذات باری تعالی با تعین قادریت یا عالمیت).
[ر.ک. تفسیر تسنیم، علامه جوادی آملی، ذیل تفسیر "بسم الله" در سوره مبارکه حمد].
التوحید، ۱۸۶ :
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: اعْلَمْ عَلَّمَكَ اللَّهُ الْخَیْرَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِیمٌ وَ الْقِدَمُ صِفَةٌ . فَسَمَّى نَفْسَهُ سَمِیعاً بَصِیراً قَادِراً قَائِماً ظَاهِراً بَاطِناً لَطِیفاً خَبِیراً قَوِیّاً عَزِیزاً حَكِیماً عَلِیماً وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الْأَسْمَاء.
مخلوقات باری تعالی (اسم فعلی) :
در تفسیر العیاشی آمده است :
عن الرضا ع قال‏ إذا نزلت بكم شدة فاستعینوا بنا على الله- و هو قول الله: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها» قال: قال أبو عبد الله: نحن و الله الأسماء الحسنى‏- الذی لا یقبل من أحد إلا بمعرفتنا».
 اشاره دارد که ذوات مقدّس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- اسم الله» هستند. روشن است که مراد از اسم الله» در این عبارت نام و الفاظ موضوع یا اوصاف ذاتی باری تعالی نیست، بلکه مراد مخلوقات الهی است.
علامه حسن زاده، ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم :
به این معنا [اسم فعلی] هر شیئی اسم الله» است، هر چند اشیاء خارجی در اسم الله» بودن و معرّف بودن برای ذات الهی مختلف هستند. مثلا سنگ» اوصاف الهی را نشان می دهد، اما انسان» که اشرف مخلوقات است، بیش از سنگ دلالت بر علم و قدرت الهی دارد.
از بین انسانها هم وجودات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- و در رأس وجود مقدس نبی اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- که اشرف مخلوقات است و مراتب مخلوقی را به انتها رسانده است، ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ . عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏» (سوره مبارکه نجم، آیه شریفه ۸ تا ۱۴) بیش از هر مخلوقی معرّف برای کمالات الهی است و اشاره به تمام کمالات الهی از علم، قدرت، حکمت، صبر، عزت و . دارد.
به همین جهت این وجود ختمی مرتبت را اسم الله الاعظم» می گویند.

اسم لفظی و عینی
در ابتدا به نظر می رسد إسم» به معنای عنوانی لفظی است که اشاره به شیئی دارد و شامل نام، لقب و کنیه می شود. اما برخی استعمالات إسم» در متون دینی با معنای ذکر شده (الفاظ وضع شده برای اشاره به شیء) سازگاری ندارد. مانند :
و بأسمائک التى ملأت أرکان کل شى ء» (دعای کمیل). روشن است که نام خداوند -تبارک و تعالی- ارکان اشیاء را پر نکرده است و مراد از اسم» در این عبارت امور و حقایق تکوینی عینی نیست -نه وجود لفظی-.
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ‏ الَّذِی‏ تُمْسِكُ بِهِ السَّمَاوَاتِ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِك‏». اسمی که آسمانها را نگه داشته است، نام و الفاظ وضع شده برای ذات باری تعالی که توسط ما تلفظ می شود، نیست، بلکه اسمی است غیر لفظی، موجودی است حقیقی و واقعیتی است با اثرگذاری خارجی.
امثال این تعابیر در متون دینی بسیار است.
در حقیقت اسم» به معنای عامّ ما_یعرف_به_ذات_الشی‌ء» یا عَلَامَةٌ للشَّیْ‌ءِ یُعْرَفُ به» است -چه الفاظ موضوع باشد و چه حقائق خارجی که ذات با آنها شناخته می شود و علامت آن به حساب می آیند-. (ر.ک. مفردات راغب و المحیط فی اللغه)
پس اسم الله» به معنای علامتی که ذات خداوند -تبارک و تعالی- با آن نمایان شود، به اسم_لفظی» و اسم_عینی» تقسیم می شود.

معنای بسم الله» بنابر اقسام اسم الله» و احتمالات در متعلق آن
سه احتمال در مورد متعلق بسم الله» بیان شد و سه قسم برای اسم الله». در ضرب این احتمالات، ۹ معنا برای این ذکر قابل تصور است که البته اراده برخی از این معانی از این ذکر بعید به نظر می رسد.
1. استعانت می طلبم از اسم لفظی خداوند -تبارک و تعالی-. اراده این معنا بعید است.
2. استعانت می طلبم از اسم ذاتی باری تعالی (الله). در ادامه در مورد این اسم ذاتی حقیقی و خارجی باید صحبت کنیم.
3. استعانت می طلبم از اسم فعلی الله. در ادامه اشاره خواهد شد که این اسم فعلی بر ذات مقدس نبی اکرم -ص- تطبیق شده است و لذا استعانت از این ذات مقدس خواهد بود.
4. شروع می کنم با اسم لفظی خداوند -تبارک و تعالی-.
5.  شروع می کنم با اسم ذاتی باری تعالی (الله).
6. شروع می کنم با اسم فعلی باری تعالی که بر ذات مقدس نبی اکرم -ص- تطبیق شده است.
7. حمد خداوند با اسم لفظی خداوند -تبارک و تعالی- است. این احتمال بعید است.
8. حمد خداوند با اسم ذاتی باری تعالی (الله) است.
9. حمد خداوند با اسم فعلی باری تعالی است که بر ذات مقدس نبی اکرم -ص- تطبیق شده است.
همه این احتمالات مطالب و معارف عمیقی دارد که متوقف بر شناخت عمیقتر اسمِ الله» است که در ادامه بیان خواهد شد.
شاید استفاده از تعبیر بسم الله» به جای بذکر الله» برای اشاره به این معانی بوده است، معناهایی که شاید برخی از آنها، از بواطن کتاب آسمانی قرآن باشد.
در تفسیر قرآن کریم گفته شده است که ممکن است خداوند -تبارک و تعالی- با همین الفاظ و ظواهر قصد داشته است تا ما با تامل و استفاده از کلمات نورانی معصومین -علیهم الصلاه و السلام- به معانی باطنی و غیر ظاهری هم دسترسی پیدا کنیم.

بیان شد که اسم الله» به لفظی، ذاتی و فعلی تقسیم می شود. 
در کتاب شریف کافی ، ج۱، ص۱۱۴ و دیگر کتب حدیثی مانند معانی الاخبار این روایت ذکر شده است :
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ تَفْسِیرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- قَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ [زیبایی یا روشنی] وَ السِّینُ سَنَاءُ اللَّهِ [شکوه یا درخشش] وَ الْمِیمُ مَجْدُ اللَّهِ [بزرگواری] وَ رَوَى بَعْضُهُمْ الْمِیمُ مُلْكُ اللَّهِ [مالکیت و سلطنت] . .
این تبئین از اسم الله» با اراده اسم لفظی الله (صوت تلفظ شده) سازگاری چندانی ندارد.
اما اگر گفته شود که مراد از اسم الله»، اسم ذاتی یا فعلی است، جمال، شکوه و بزرگواری یا سلطنت باری تعالی از این ذکر شریف قابل استفاده است.
اگر به اوصاف کمالی و اسماء ذاتی باری تعالی توجه شود، جمال، شکوه، بزرگواری یا سلطنت باری تعالی قابل استفاده است، که وجود مقدس امام صادق -علیه الصلاه و السلام- این معارف را به حروف باء» و سین» و میم» نسبت داده اند.
اگر به اسماء فعلی باری تعالی -که در مرحله اول بر وجود مقدّس نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم منطبق می شود- توجّه شود، جمال، شکوه، بزرگواری یا سلطنت باری تعالی قابل استفاده است.
اگر مراد از سناء درخشندگی باشد، شاید اشاره به این دارد که ذات اقدس الهی با اسماء ذاتی یا اسماء فعلی خود، جلوه ای از کمالات خود را بروز داده است. کمالات الهی در اسماء ذاتی مثل عالم و قادر یا کمالات الهی در اسماء فعلی ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- برای ما جلوه گری می کند، چرا که مقام ذات یا به تعبیری کنه ذات باری تعالی در دسترس معرفت ما قرار نمی گیرد، اما جلوه های کمالی باری تعالی به مقدار ظرفیت ما از اسماء ذاتی و فعلی قابل استفاده است.
این مطالب نشان می دهد که فهم عمیق ذکر بسم الله» به تنهایی چه معارف اثرگذاری را برای هدایت و تربیت ما به همراه دارد.


"ذکر لفظی جهت دهنده به ذکر قلبی است"
اصل و عمده در ذکر، ذکر قلبی و روحی است، البته ذکر لفظی اهمیت فراوانی دارد. چرا که :
اولا انتقال از لفظ به معنا را حاصل می کند و سبب ذکر قلبی است و از انحراف توجه درونی جلوگیری می کند.
ثانیا ذکر لفظی به ذکر قلبی جهت می دهد و به توجه قلبی سمت و سو می دهد.
دستورات شریعت مقدس در مورد اذکار لفظی، در این زمینه به ما آموزش می دهد و مثلا بیان می کند که نماز را با توجه به ذکر الله اکبر (تکبیره الاحرام) شروع کن. سپس به معارف بسم الله الرحمن الرحیم» و سوره مبارکه حمد بر قلب بگذران. دیگر اذکار نماز نیز همین طور.
یا اگر تسبیحات حضرت زهرا -سلام الله علیها- بعد از نماز توصیه شده است، یعنی ۳۴ بار بعد از نماز با توجه پیش خودت مرور کن که الله اکبر. ذکر الله اکبر»، طبق روایات یعنی الله اکبر من ان یوصف» (مرحوم صدوق، توحید، ص313). او بزرگتر از آن است که به فهم و وصف و توهم در آید. بعد از نمازها ۳۴ بار یادآوری کنیم که خداوند از هر کمالی که تصور کنیم،کاملتر است، از هر مهربانی که تصور کنیم، مهربانتر است و . .
۳۳ بار ذکر الحمدلله گفته شود، یعنی در قلب خود مرور کنیم که حمد و ثنا مخصوص اوست. حمد و ستایش برای کمال و ارزش است و همه کمالها از او و برای اوست. همه کمالات عنایت و افاضه اوست. ۳۳ بار بعد از نماز یادآوری کنیم که تمام کمالات از خدا و برای خداست.
۳۳ بار یادآوری کنیم که سبحان الله، ذات باری تعالی از هر عیب و نقص و ایرادی مبراست. هر چه نقص و پلیدی است، از ماست و ذات باری تعالی مبرا از هر نقص و پلیدی است.
اگر اذکار لفظی توصیه شده در شریعت با ذکر قلبی همراه شود، قدم بلندی در اصلاح نفس برداشته خواهد شد.


1. ما به شکل متعارف در زمان ها و مکانهای خاص -مثل شب های قدر و شب های جمعه یا مساجد و حرم های شریف اهل بیت ع- به یاد خدا می افتیم.
2. گاهی علائم اعتباری و قراردادی نیز تذکّر دهنده خوبی برای ما هستند، مثل لباس ّت یا گنبد و گلدسته یا معماری ها و کاشی کاری های شبیه امکان مقدس و . .
3. گاهی چهره و رفتار یک انسان متخلق و با ایمان یا معاشرت با او سبب ذکر قلبی می شود و از این روی همنشینی و رفاقت با انسانهای پاک بسیار اهمیت دارد.
4. توجه عالمانه به دنیا به این معنا که هستی را مستقل و بدون خدا و افاضه خدا لحاظ نکند.
کسی که همه هستی را فعل الهی و آیه خداوند ببیند و به این نگاه عادت کرده باشد، دچار غفلت نمی شود.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند».
5. توجه عالمانه به نفس به این معنا که برای خودش حقیقتی مستقل و خود مختار تصور نکند.

نتیجه آن که برای ذکر دائمی و عمیق معرفت و ایمان خود در مباحث خداشناسی، نفس شناسی و هستی شناسی را باید ارتقاء داد.

بسم الله
شروع قرآن با بسم الله»، شاید اشاره به این معنا دارد که قدم اول این کتاب آسمانی برای هدایت انسان ها، توجه دادن آنها به اسم الله» -چه لفظی، چه ذاتی و چه فعلی- است و این اهمیت توجه به اسم الله» برای سلوک الی الله را نشان می دهد.
البته این قدم اول برای افراد مختلف درجات و کیفیات بسیار متفاوتی دارد. انسانهایی که وارد راه سیروسلوک نشده اند به مراتب نازل اسم لفظی منتقل می شوند و به آن اکتفاء می کنند؛ اما انسانهای مستعدّ، به مراتب فوق دست می یابند.
تذکر و توجه به اسم الله» است که قلب انسان را برای ورود معرفت باز می کند، روح انسان را به سمت باری تعالی می کشاند و مسیر سیروسلوک را هموار می کند.
امام خمینی در کتاب ارزشمند آداب نماز می فرماید :
سالک الی الله اوّل قدم سیرش آن است که به قلب خود بفهماند که به اسم الله همه تعینات ظاهر است؛ بلکه همه، خود اسم الله هستند و در این مشاهده اسماء مختلف شوند و سعه و ضیق و احاطه و لا احاطه هر اسمی تابع مظهر است و تبع مرآتی است که در آن ظهور کرده؛ و اسم الله ‏‎‏گرچه به حسب اصل تحقّق، مقدّم بر مظاهر است و مقوّم و قیّوم آنهاست، ولی به حسب تعیّن، متاخر از آنهاست، چنانچه در محل خود مقرر است؛ و چون سالک اسقاط اضافات و رفض تعیّنات نمود و به سرّ توحید فعلی رسید، تمام سور و اقوال و افعال را یک ‏‏ بِسمِ الله ‏‏ است و معنی همه یکی است.‏ .
بالجمله، سالک الی الله باید به قلب خود در وقت تسمیه» بفهماند که تمام موجودات ظاهره و باطنه و تمام عوالم غیب و شهادت، در تحت تربیت اسماء الله، بلکه به ظهور اسماء الله ظاهرند؛ و جمیع حرکات و سکنات او و تمام عالم به قیّومیّت اسم الله الاعظم است؛ پس، محامد او از برای حق و عبادت و اطاعت و توحید و اخلاص او همه به قیّومیّت اسم الله است».

ذکر دائمی، ناشی از ایمان قوی است، ایمان قوی ناشی از معرفت عمیق و معرفت عمیق ناشی از تفکّر و تحقیق.

تفسیر عیاشی، ج2، ص208 :

عن أبی عبد الله ع قال‏ تفكر ساعة خیر من عبادة سنة

بحار الانوار، ج66، ص293 :

و فی الحدیث تفكر ساعة خیر من عبادة ستین سنة

چه تفکری است که لحظه ای از آن ارزشش از نماز و روزه یک سال یا 60 سال بهتر است؟

تفکر در این که کجا سرمایه گذاری کنم یا چه کار کنم مشهور بشوم! روشن است که این تفکرها مراد نیست و عبادت از این تفکرها ارزش بالاتری دارد. عبادت باعث قرب به خداوند -تبارک و تعالی- است، آن تفکری از عبادت بالاتر است که قرب بیشتر را به همراه داشته باشد.

از آیات و روایات و کلمات علماء می توان فهمید که مراد تفکر و تحقیق در اصول دین و معارف اصلی اسلام است؛ مثل صفات باری تعالی، افعال، نعمتها و آیات خداوند-تبارک و تعالی-، اوصاف اولیاء الله و وجودات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام-، تفکر در معاد، اهمیت قیامت و بی ارزشی دنیا (کافی، ج2، ص54).  

تجربه هم اهمیت این تفکر را نتیجه می دهد؛ چرا که گاهی یک هفته نماز می خوانیم اما وقتی که شخصی از خدا و اهل بیت -ع- و قیامت برای ما سخن می گوید و به فکر فرو می رویم، می یابیم تاثیر روحی عمیقی بر ما می گذارد که بیش از تاثیر یک هفته سجده و رکوع بدون حضور قلب و تامّل است. تامل در آیات الهی و توجه به این سخنان انگیزه و تلاش ما را برای رسیدن به قرب خدا افزایش می دهد.

کسی که به دنبال تهذیب نفس است، برای این تفکّر و تامّل در مورد باری تعالی، وجودات مقدس معصومین -ع- و آخرت باید برنامه ریزی کند و وقت بگذارد.

این تفکر، موجب افزایش معرفت می شود و افزایش معرفت -با رفع موانع-، افزایش ایمان را به همراه خواهد داشت و افزایش ایمان، انسان را به ذکر دائمی نزدیک می کند. 

هیچ چیز ارزش یک لحظه غفلت از باری تعالی را ندارد. 


مراد از الله»
اسامی ذاتی الهی غیر از الله اشاره به تعین و وصف خاصی از ذات باری تعالی دارند و تنها علامت و معرّف برای جلوه ای از کمالات الهی هستند، مثل قادر» که تنها به حیث قدرت یا عالم» که تنها به حیث علم اشاره دارد. در حقیقت مفاد آنها ذات با لحاظ صفت خاصّ قدرت یا علم است.
اما الله» اشاره به ذات باری تعالی بدون این تعینات و اوصاف خاصّ دارد و علم شده است برای ذاتی که مستجمع جمیع کمالات است -ولو اشتمال بر کمالات در معنای آن اخذ نشده باشد-. (تفسیر تسنیم، جوادی آملی). شرافت این اسم نسبت به دیگر اسامی ذاتی باری تعالی از این جهت است.
از بین مخلوقات و اسامی فعلی باری تعالی، اشرف مخلوقات که کاملترین اسم و کاملترین معرّف برای ذاتِ مستجمع جمیع کمالات باشد (الله)، ذات مقدّس نبی اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- است که تمام کمالات ممکن مخلوقی برای ایشان فعلی شده و کمالات الهی در این وجود مقدس ظهور کرده است. لذا گفته شده است که حقیقت محمدیه ظهور و جلوه الله» یا اسم فعلی الله» است.
مرحوم صدوق، معانی الاخبار، ص۳ :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ . قُلْتُ اللَّهُ قَالَ الْأَلِفُ آلَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ مِنَ النِّعَمِ‏ بِوَلَایَتِنَا وَ اللَّامُ إِلْزَامُ اللَّهِ خَلْقَهُ وَلَایَتَنَا قُلْتُ فَالْهَاءُ فَقَالَ هَوَانٌ لِمَنْ خَالَفَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ ص .
در این حدیث شریف اسمِ الله» بر امور مرتبط بر ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- تطبیق شده است که شاید از باب همین نکته باشد که این ذوات مقدس اسم فعلی و معرّف مخلوقی برای الله» هستند.

در بحث قبل در اهمیت تفکر در هدایت انسان سخن گفته شد.

سوال این بود که تفکر در چه اموری از یک سال یا شصت سال عبادات ارزش والاتری دارد. اشاره شد که تفکر در صفات باری تعالی، صفات وجودات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- و اولیاء الله و تفکّر در قیامت و معاد بسیار اثرگذار است.

در همین راستا آیات شریفه قرآن توصیه به تفکر در نعمتهای الهی و هدف خلقت می کنند.

تفکر در نعمتهای الهی :

که در سوره مبارکه روم، آیه شریفه 24، در سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 68 و 69 و دیگر آیات به آن اشاره شده است.

نعمت سلامتی، نعمت اعضای بدن، نعمت عقل، نعمت خانواده و اقوام، نعمت ایمان، نعمت شناخت خدا، نعمت شناخت اهل بیت ع و . . وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیم‏» (سوره مبارکه نحل، آیه شریفه ).

تفکر در نعمتهای الهی جلوه جمال، زیبایی و رحمت الهی را بیشتر به ما نشان می دهد و گرایش قلبی ما را به شکرگزاری و عشق ورزی به خداوند -تبارک و تعالی- افزایش می دهد.

تفکر در هدف خلقت :

سوره مبارکه آل عمران :

إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ (190) الَّذینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار

مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است. (190) همانها كه خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابیده‏اند، یاد مى‏كنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى‏اندیشند؛ (و مى‏گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!

آفرینش همه هستی مقدمه و برای خلقت انسان است. هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا». او خدایى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما آفرید. (سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 29).

هدف خلقت، طیّ اختیاری مسیر تکامل به سوی قرب الهی است که با عبودیت حاصل می شود. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏» (سوره مبارکه ذاریات، آیه شریفه 56). 


تفسیر فرات کوفی، ص۵۸۱ :

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ‏ لَیْلَةَ الْقَدْر.

 چند کلمه ای در بیان ارتباط حضرت فاطمه س و شب قدر :

1.     شب قدر، ظرف نزول قرآن است: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ».

معارف و حقایق قرآن مادی نیست و نزول قرآن هم مادی نیست. نزول معنوی است و از جایگاه معنوی به جایگاه معنوی دیگری نزول کرده است.

نزول مستم ابتدای عالی و انتهای مادون است. ابتدای عالی، ذات باری تعالی که مجمع جمیع اسماء و صفات کمالی است و انتهای مادون وجودی است که قابلیت دریافت این حقایق و معارف را به شکل تامّ داشته باشد.

این قابلیت تنها در انسان کامل وجود دارد؛ چرا که تنها انسان کامل مظهر اوصاف کمالی الهی به شکل تام است و می تواند ظرف قرآن به شکل تام باشد.

در کتاب تاویل الآیات، ص۷۹۴ از لسان مبارک حضرت رسول ص خطاب به حضرت امیر ع آمده است : یَا أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ وَلِیَّ أُمَّتِی بَعْدِی وَ حَرْبَ أَعْدَائِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ هَذِهِ السُّورَةُ لَكَ مِنْ بَعْدِی وَ لِوُلْدِكَ مِنْ بَعْدِك.

ظرف و مظروف مادی، هیچ گاه با هم متحد نمی شوند. برای مثال آب که مظروف و کوزه ظرف است، تا ابد اگر این نسبت را حفظ کنند، نه کوزه آب می شود و نه آب، کوزه و همین طور است در دیگر موارد از انواع ظرف ها و مظروف های مادی.

اما در امور معنوی این گونه نیست؛ ظرف معنوی حقیقتی است که پذیرای امور معنوی و دریافت کننده حقایق ملکوتی است. این حقیقت، با آنچه می پذیرد و قبول می کند، وحدت یافته و یکی می شود. بنابراین حقیقتی که محل نزول قرآن است و حقایق آن را قبول کرده و ظرف قرآن شده است، با آن یکی می شود و قرآن ناطق می گردد. لذا به ذوات مقدس معصومین ع قرآن ناطق اطلاق می شود.

در میان انسان های کاملی که حقایق قرآن در آنها تجلی یافته است، برای حضرت فاطمه س امتیاز ویژه ای است. این ویژگی از این روایات قابل استفاده است :

عوالم العلوم ، ج۱۱، قسم ۲، ص۱۰۳۰ :

فی حدیث منسوب إلى العسكری علیه السّلام قال: نحن حجج اللّه على خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه‏ علینا.

غیبت شیخ طوسی در روایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص۲۸۶ :

وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی‏ أُسْوَةٌ حَسَنَة.


آخرین جستجو ها

افشاگر آموزش طراحی وب سایت beast-fans insedgiree آیه های ایثار.شهدای ناجا نیشابور نوین محتوا James's game quilocaltu موزیک نیاز عکس های ماشین اسپورت و خفن